یک گوشه ی پاک و پر نور

یادداشت های یک نویسنده

کوله ات را سبک کن

  • ۳۲۵
کوله ات را سبک کن

عادت کرده ام به پاک کردن گذشته. پاره کردن دفترهای یادداشت. پاک کردن پیام هایم بعد از فرستادن، حذف کردن حساب های کاربری ام توی شبکه های اجتماعی. هر چیزی که احساس کنم سنگینی گذشته را روی شانه هایم می نشاند. به محض اینکه از شرشان خلاص می شوم ذهنم آزاد می شود، سفید می شود. انگار که جا برای فکرهای تازه هست. جا برای تلاش دوباره. شاید چون انباشته اند از شکست های مکرر. گاهی از مرور گذشته آنقدر هراس دارم که حد ندارد. 

یک دفتر دیگر هم به پایانش نزدیک می شود. اینبار قصد دارم آتشش بزنم. ببرم توی بالکن و زیرش کبریت بکشم. الو بگیرد و خاکستر شود. بعد خاکسترش را بتکانم توی سطل آشغال. بسپارم به عوامل خدوم شهرداری که چند سالی هست خیلی بی سر و صدا می آیند و می روند.

در دو روز عمر کوته سخت جانی کرده ام
با همه نامهربانان مهربانی کرده ام
همدلی هم آشیانی هم زبانی کرده ام
- داریوش کبیر


  • روشنایی دور نیست
    و عشق
    چیزی هست شبیه باغ سیبی که یکبار گذرت به آن افتاده باشد
    و آخرین برگ
    در انتهای آخرین شاخه
    باید تماشا کرد
    رقص باد را در گیسوان درخت
    باید تماشا کرد

  • سلام خوشحالم با وبلاگت آشنا شدم
    من معمولا کتاب می خونم و فیلم می بینم و نوشته هام در این باره است
    امیدوارم بیشتر با هم در ارتباط باشیم

  • سلام :)

    به قدح خوش اومدی آقا هادی :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی